با دادن پیام، ارسال کارت، مشاهده پروفایل و افزودن هر فرد به لیست دوستان به شما امتیاز داده خواهد شد
- میزان امتیازی که افزوده میشود بستگی به لول فردی دارد که برای او پیام میفرستید
هرچه لول او بالا تر باشد شما امتیاز بیشتری میگیرد
- امتیاز های دریافتی شما بر اساس میزان علاقه مندی شما به لول ، پوینت و لیدر بورد تقسیم خواهد شد -
- روش تقسیم هر امتیاز دریافتی و یا اعتبار های گوهر بسته به میزان لایک شما به پوینت، لول و لیدر بورد دارد
- علاوه بر ارسال پیام شما میتوانید امتیاز های خود را با خرید آنلاین امتیاز جبران کنید
- یرای افزایش امتیاز در مورد دلخواه شما میتوانید مورد دلخواه را بیشتر دوست داشته باشید -
با فعال کردن بازی، نواری در بالای صفحه به شما وضعیت امتیازهایتان را نمایش میدهد اما برای مشاهده امتیازات و رده بندی های کامل خود با فشردن دکمه "اطلاعات کامل بازی" وارد صفحه اطلاعات بازی شوید و امتیاز های خود را مشاهده یا تبدیل نمایید
امتیازات پوینت برای شما این کاربرد را دارند که میتوانید با پوینت خودتان وقتی به مقدار معینی برسد اشتراک ویژه خریداری نمایید
امتیازات لول برای شما این کاربرد را دارند که هرچه لول شما بالاتر باشد، افراد با ارسال پیام یا کارت یا افزودن شما به لیست دوستانشان امتیاز بیشتری دریافت میکنند
امتیازات لیدر بورد برای شما این کاربرد را دارند در جدول 100 کاربر برتر سایت قرار میگیرد و در صورتی که امتیاز شما بالاتر باشد در صفحه اول سایت در جدول 10 کاربر برتر سایت نمایش داده خواهید شد
اعتبار گوهر که هر روز به ازای ورود به گوهردشت به شما داده میشود در صفحه اطلاعات بازی قابل تبدیل به پوینت، لول و لیدر برد است
خواب دیدم در آخرین اتاق یک تیمارستان، روی تختی پر سایه زنجیرم کرده اند. از چهارصد تخت تیمارستان، حتی یکی خالی نیست. تمام اتاقها و راهرو ها پر است از غریبه های زنجیری: چهارصد غریبه که هیچکدامشان مثل بقیه مردم شهر نیست. هرکدام از این چهارصد غریبه، روزگاری پیله ای داشت که در آن می چپید. هیچکدامشان، در هیچ زمستانی نخوابیده بود. همه موسیقی در گوش داشتند و دفترهای کاهی چهل برگ زیر مدادهایشان از اصطکاک گرم می شد این چهارصد زن و مرد غریب را یک به یک و با دقت، روی تخت رو به سقف زنجیر کرده اند تا چشمانشان به هم نیفتد. هیچ کدام از دیوانگان این تیمارستان، زنجیری کنار دستی اش را ندیده است. دهانشان تکان می خورد اما معماری تیمارستان، صداها را می بلعد. سقف تیمارستان با سفیدی ترک نخورده اش به چشمان سیلی می زند. روزی هزاران بار.. دقیقه ای صدها بار.. تیمارستان "چهارصد غریب" شب ندارد. پرستارانش کفشهای بدون پاشنه می پوشند و سکوتش گوش آدم را کر می کند. زنجیرهایش بدن آزار نیستند و درد را از چهارصد غریبه زنجیری دریغ می کنند تا زنده بودن را باور نکنند. تیمارستان چهارصد غریب، درست وسط شهر کنار یک مرکز تجاری خوش آب و رنگ به عابران لبخند می زند. عابرانی که همه مثل هم هستند. زمستانها می خوابند و تابستان که می شود تلویزیون تماشا می کنند.